پزشکان باستانی کشمش ضایعاتی کاشمر را به عنوان معجون تجویز می کردند که می توانست همه چیز را از مسمومیت با قارچ گرفته تا پیری درمان کند. امپراتور آگوستوس با پرندگان کوچک پر از کشمش ضیافت میکرد.
حتی هانیبال هنگام عبور از آلپ در جیره سربازانش کشمش داشت.
با وجود همه محبوبیتی که داشت، کشمش به بقیه اروپا صادر نشد. روش های حمل و نقل برای حفظ کیفیت کشمش برای سفرهای طولانی بسیار ضعیف بود. همه اینها در قرن یازدهم تغییر کرد.
شوالیه هایی که از جنگ های صلیبی برمی گشتند کشمش را با خود به اروپا آوردند. آنها در طول سفر خود از طریق دریای مدیترانه و ایران از میوه های خشک نمونه برداری کرده بودند.
وقتی شوالیه ها به خانه رفتند و هوس کشمش کردند، تقاضای زیادی ایجاد شد. خوشبختانه، روش های بسته بندی و حمل و نقل به اندازه کافی بهبود یافته بود که کشمش به سراسر اروپای شمالی ارسال می شد.
در اواسط قرن چهاردهم، مویز و کشمش بخش مهمی از غذاهای انگلیسی بودند. در سال 1374 قیمت ها در انگلستان سر به فلک کشید و به دو پنس و سه فرتینگ در هر پوند رسید که در آن زمان بسیار گران بود.
پس از مدتی کشت انگور به فرانسه و آلمان گسترش یافت. حتی انگلیسی ها در قرن شانزدهم سعی کردند مویز پرورش دهند – اما متوجه شدند که آب و هوای آنها برای خشک کردن کشمش بسیار سرد است.
زمانی که کشورهای اروپایی شروع به استعمار قاره آمریکا کردند، انگور و کشمش به بخش مهمی از غذاهای اروپایی تبدیل شده بود. در اسپانیا، جایی که کشت انگور به کمال رسیده بود.
از انگور برای تولید محصولاتی مانند شراب خشک سفره، شراب های دسر شیرین و کشمش مسقطی استفاده می شد. کاملاً طبیعی بود که وقتی فاتحان مکزیک را مستعمره کردند، شراب و کشمش به زودی به دنبال آن بود.
ملکه ایزابلا اسپانیا مبلغانی را برای آموزش دین به بومیان به مکزیک فرستاد.
مبلغان در حین موعظه و تدریس، دانش خود را در مورد کشت انگور نیز منتقل کردند. آنها از انگور برای شراب های مذهبی استفاده می کردند و همچنین انگور مسقطی را برای کشمش کشت می کردند.